قطاری سوی«خدا» میرفت،.....
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
تبلیغات
.
بروزباش
هرآنچه که شمادوست دارین دربروزباش
بروزباش
www.malasfarham.loxblog.com
بروزباش
لطــــــفا از دیگرصــــفحــــات و مــــطالـــب وب نــیز دیــدن فرمایید

https://telegram.me/taramod

https://telegram.me/taramod

https://www.instagram.com/zibayi_taramod

https://www.instagram.com/zibayi_taramod

کـانـال ایستگاه تغیـــــیر بـاورهـــا راهــــــــــی بســـوی موفقیـــت




قطاری سوی«خدا» میرفت،.....
نوشته شده در 6 تير 1393
بازدید : 91139
نویسنده : فرهام

قطاری سوی "خـــــــــدا" میرفت،همه مردم سوار شدند....به بهشت که رسیدن همه

پیاده شدن...و فراموش کردن که مقصد "خـــــــــــدا"بود نه بهشت...

 



[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید ...]

امید وارم همیشه ملس باشین

:: موضوعات مرتبط: عاشقانه , ,
:: برچسب‌ها: نظربدهید ,



مطالب مرتبط با این پست
.
خیانت...
دوست دارم.....
قطاری سوی«خدا» میرفت،.....
منتظر
صدا ندارد...
چرا...........
راستش روبگو....؟
!!!!!
جز این نمی تواند باشد...
دریا دریا ...
پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید؟
این همه...
بی کلام
شعری که می گذرد...
کاری به کار عشق ندارم...
به قدمت عشق سوگند
سنگفرش
من با تو ام ای رفیق!
تو باید خانه ی ما را بلد باشی...
رد می شوم از جوی و غمِ تر شدنم نیست!
به گریه گفتمش از اشتباه من بگذر...
چه می شد؟!!
بگذار، که بر شاخه این صبح دلاویز
از کفم رها ...
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
پشتم از بار غمت خم گشت...
دو نوازی کمانچه و سنتور
آشفته خیالی تا کی ؟!
عایا...؟؟
دلم تنگ است...
دوست دارم..
از تو مینویسم..
اندازه دنیا...
نمیبینی و نمیشنوی..
نیما یوشیج
واى بــه حــال کــافــه چــى اگـــــــــــــر...!
٫ #مخاطب-خاص ...(:
ابری تر از پاییز...
دیگر آنقـــدر کــوچک نیستـم که در دلــــتنگی هـــایم گم شــــوم
همان باشد که سایه اش میگوید....
سخنی بگو برف!
یـــــادش بخیـــر چـــه قـــــرارها داشتیــم! بــــا رفتـــن تـــو بـــود کـــه بیقـــرار شدیــــم ...!
فقط تو میدونـﮯ کـِ دیگـﮧ نیست...
امآ نِمیـלآنَنْدْ . . سَنْگینـــــےِ לَرْسْ هآیـــــے اَسْـــــتْ ڪــﮧِ ....
تنهایے آدمے را عَوضــ مےڪند.......
قبرستانی....به نام بغض….”
فرصت رقصیدن دارد…!!
دلـم گرفتــه اسـت یــا دلـگیــرم یـا شایـد هـم دلـم گیـر اسـت نمــی دانــم …
یک گوشه از قلبم ...
زن ها....



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: